Front | expose |
---|---|
Meaning | در معرض ( خطر یا حمله یا سرما و یا هرچیز ناخوشایند) قرار دادن ؛ بی پناه کردن ، تحت تاثیر قرار گرفتن ، رها کردن ، نشان دادن ، افشا کردن ، آشکارسازی |
Synonym | v. reveal, uncover, disclose; abandon |
Example1 | our left flank was dangerously exposed to an enemy attack |
Example1-1 | جناح چپ ما به طور خطرناكى در معرض حملهى دشمن بود. |
Example2 | the students were exposed to Hindu culture and religion |
Example2-2 | دانشجويان تحت تاثير فرهنگ و مذهب هندو قرار گرفتند. |
Example3 | some ancient peoples exposed unwanted infants |
Example3-3 | برخى از اقوامكهن نوزادان ناخواسته را رها مىكردند و مىرفتند. |
Example4 | this newspaper published a detailed expose of her private life |
Example4-4 | اين روزها شرح مفصلىدربارهى زندگى خصوصى او را چاپ كرد. |
Tags: l42
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: و داستان یا legend تاریخی آدم برجسته سکه
Previous card: Wrath خشم خشم غضب شدید تنبیه گوشمالی n
Up to card list: .:Arti:. 504 En2Fa V1