Question

estimate تخمین ، برآورد ، اظهارنظر ، ارزیابی کردن ، تخمین زدن The driver estimated that the auto race would commerce at nine o'clock. I try to avoid making estimates on things I know nothing about.  In your estimate, who will be victorious in this conflict?

Accepted Answer

/ˈestəmət, ˈestɪmət/ v. judge an object's value, appraise; have an opinion, make a judgement n. judgment of an object's worth, appraisal; opinion, judgement   راننده پیش بینی کرد که مسابقه اتومبیل رانی در ساعت ٩ آغاز خواهد شد.   سعی می کنم از ارزیابی در مورد چیزهایی که درباره آن ها چیزی نمی دانم اجتناب کنم.   به نظر شما چه کسی در این درگیری پیروز خواهد شد؟

Front	estimate
Pronunciation	/ˈestəmət, ˈestɪmət/
Meaning	تخمین ، برآورد ، اظهارنظر ، ارزیابی کردن ، تخمین زدن
Synonym	v. judge an object's value, appraise; have an opinion, make a judgement n. judgment of an object's worth, appraisal; opinion, judgement
Example1	The driver estimated that the auto race would commerce at nine o'clock.
Example1-1	راننده پیش بینی کرد که مسابقه اتومبیل رانی در ساعت ٩ آغاز خواهد شد.
Example2	I try to avoid making estimates on things I know nothing about.
Example2-2	سعی می کنم از ارزیابی در مورد چیزهایی که درباره آن ها چیزی نمی دانم اجتناب کنم.
Example3	In your estimate, who will be victorious in this conflict?
Example3-3	به نظر شما چه کسی در این درگیری پیروز خواهد شد؟

در تخمین ارزیابی Object's Opinion Judgement که خواهد